فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان شوکا
NOR .

رمان شوکا پارت ۳۵

۱۴۳   🤍🤍🤍🤍   خاتون همچنان مشغول گریه‌زاری بود و یک لحظه هم آرام نمی‌گرفت.   یاسین خبر گرفته بود و تا آنجایی که می‌دانست زنده بودند. بدبخت‌ها نمرده، خاتون عزایشان را گرفته بود.   نفهمید بالاخره چه شد که

ادامه مطلب »
رمان خانم معلم.
NOR .

رمان خانم معلم پارت 97

  خانوم معلم:   #پارت_۳۹۸ #فصل_۳       حرف طلا یعنی اینکه حق دخالت یا برخورد بدی نداری،یعنی هرمز خان حواسش به همه چیز هست. جوری به دادم رسیده بود که ژیلا به وضوح عقب کشید. اما کوتاه نیومد،

ادامه مطلب »
آهو و نیما
NOR .

رمان آهو ونیما پارت 107

    – آخه کجا؟ – هر جایی که برام جا داشته باشه! از آنکه حرف شب گذشته اش را به رویش آورده بودم، سرش را پایین انداخت. – من اگه دیشب اون حرف رو زدم، دلیلش این بود که…

ادامه مطلب »
رمان گل گازانیا
NOR .

رمان گل گازانیا پارت ۳۱

گُـــلـــِ گــازانـــ🍃ـــیـــا: #پارت‌صدوپنج     دوباره قصد که فاصله بگیرد و فرید مانع شد. هردو بازویش را گرفت و دقیقا مقابل خونش نگهش داشت.   – اگه نگی زنگ می‌زنم و از پسره سوال میکنم. زود باش بگو دختر خوب.

ادامه مطلب »
رمان از کفر من تا دین تو
NOR .

رمان از کفر من تا دین تو پارت 253

من و طلسم کردن یا اینو؟!… وسط یا آخر ماه هم نیست که درگیر جاذبه ماه و این مضخرفات بشیم. پوست دست ضرب دیده ام اینبار از بوسه و ملایمتی که لب هاش داره دون دون میشه. _کجا بودی؟  

ادامه مطلب »
رمان شاهرگ
رمان شاهرگ
ghader ranjbar

رمان شاهرگ پارت 48

    -نمیرم! نمیارم…تا این بیچاره‌ی از همه جا بی‌خبر از این خونه نره بیرون هیچ جا نمیرم … معین روی دو زانو نشست. معذب بودن از تک به تک اعضا و جوارحش پیدا بود. -آروم بگیر زن حسابی! چیه؟

ادامه مطلب »
رمان پروانه ام
NOR .

رمان پروانه ام پارت 114

  پروانه حس می کرد تا لحظه ی آوار شدنش فاصله ای نداره ! …   دست های کوچیک و لرزانش رو بالا برد … گذاشت روی مشت محکم مرد … .   – آقا !   و اولین قطره

ادامه مطلب »
رمان ماهرو
NOR .

رمان ماهرو پارت 98

#ماهرو #پارت_441     اون شب، خاله نذاشت بریم و گفت همین جا بمونیم! مامان موافقت کرد و موندیم! منو ایلهان تو اتاق ایلهان ، مامان و خاله هم تو دو تا اتاق دیگه…     ایلهان هنوز نیومده بود

ادامه مطلب »
رمان طالع ترنج
NOR .

رمان طالع ترنج پارت 88

  فراز فرصت را غنیمت شمرده خیلی زود لباس‌هایش را در آورد و پشت ترنج داخل وان جای گرفت.   – آبش یخ زده که… چطوری توی این آب سرد طاقت آوردی؟ نمی‌گی توی این هوای سرد مریض بشی یه

ادامه مطلب »
رمان مفت بر
NOR .

رمان مفت بر پارت ۵۳

p188     نشد که تحمل کند هر چه کرد نشد…   بالا سر کوروش ایستاد،آرام تکانی به تنش داد:   _آق….   سریع حرفش را خورد…اگر این کلمه را می شنید محال ممکن بود که کمکی برای بهبودی حالش

ادامه مطلب »
رمان شوکا
NOR .

رمان شوکا پارت 34

    🤍🤍🤍🤍   یاسین کلافه از هق‌هق‌های آهو، دست روی زانو گذاشت و کمی خم شد تا هم‌قدش شود. او دربرابرش خیلی ریزه بود.   – آهو خانوم. توروخدا یه دقیقه من رو نگاه کن. به خدا این‌جور که

ادامه مطلب »
آهو و نیما
NOR .

رمان آهو ونیما پارت 106

  #part482 صدای “سلام” و “خسته نباشید” گفتن مادر را شنیدم و “سلام” و “ردمونده نباشی” پدرم هم به گوشم رسید. ابروهایم از شدت تعجب بالا پریدند. قبلا به زور یک سلام ساده به هم می دادند و حالا انقدر

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان سارا بصورت فایل کامل

  ♥️خلاصه: سارا دختر 22ساله ایست که در کودکی پدر و مادرش جداشدند، سارا زندگی خوبی را کنار مادرش که مهندس صنایع غذایی درکارخانه شکلات سازیست میگذراند تا اینکه مادر سارا تصمیم به ازدواج با رییس کارخانه میگیرد و مخالفت سارا هم راه به جایی نمیبرد و مادرش باهوشنگ خان ازدواج میکند … سارا با دیدن برادر هوشنگ خان که 11سال از او بزرگتر و مرد جدی و جنتلمن است

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان تایگر بصورت فایل کامل

    خلاصه: داستان درباره دختری به نام نواست که از بچگی خدمتکار عمارت نیکزادها بوده. نوا پنهانی با پسر کوچیکه خاندان نیکزاد ازدواج میکنه البته بدون ثبت شدن در شناسنامه‌اس! و زمانی که باردار میشه، همسرش فوت میکنه و اون در تلاش که ثابت کنه بچه از خون اون هاست. تو همین حین محمدعلی، معروف به محمدعلی تایگر، کشتی گیر لوتی و معروف تیم ملی و برادرشوهر نوا به

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان کافه_کوچه بصورت فایل کامل

خلاصه:   لیلی دختری خیال پرواز و نقاشی است که دوست دارد عشق را تجربه کند! او هنگامی که دنبال کار میگردد به کافه ای میرود به اسم (کافه کوچه) در آن کافه یک تابلو وجود دارد که مشتریان روی آن یادگاری مینویسند و لیلی وقتی میخواهد یادداشت خودرا بچسباند …      

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان آناهیتا_باران_کن بصورت فایل کامل

خلاصه: محمدمیعاد مردی با ایمان و خدا دوست است که از همسر خود، طهورا جدا شده و از او یک دختر سه ساله دارد،به خواستگاری آناهیتا میرود و خواستگاری او از آنا زندگی دختر را دستخوش تغییرات میکند..

ادامه مطلب »
رمان کامل
NOR .

دانلود رمان برای_مریم بصورت فایل کامل

♥️ خلاصه : روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش از پسرخاله‌اش امید جدا شده، دیدن دوباره‌ی امید اون رو یاد روزهایی می‌‌ندازه که با چند دیدار کوتاه … مریم و سلمان: ” سلمان ارباب‌زاده‌ای که

ادامه مطلب »
دسته‌ها